عاقبت عشق نگفته

عشق اول و پایان

عاقبت عشق نگفته

 

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از یک ماه پسرک مرد.

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشدهدخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…

میدونی چرا گریه میکرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!!!!!

 



نظرات شما عزیزان:

۰۪۫ب۪۫۰۰۪۫ی۪۫۰۰۪۫ت۪۫۰۰۪۫ا۪۫۰
ساعت16:15---1 شهريور 1392
اخــــــــی این سی دی فروشه خیلی قشنگ بود راستی من لینکت کردم
پاسخ:سلام منم لینکت کردم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ساعت 11:37 توسط آریا |